پیری جمعیت با ارتقای وضعیت کودکستانها درمان میشود
با وجود تشکیل سازمان تعلیم و تربیت کودک، هنوز هم بسیاری از مهدکودکها و پیشدبستانیها، ساماندهی نشدهاست تا جایی که خانوادهها نمیدانند فرزند کوچک خود را کجا ثبتنام کنند. پس چه زمانی نتایج فعالیتهای سازمان تعلیم و تربیت کودک برای خانوادهها ملموس میشود؟
شاید لازم باشد در ابتدا، مقدمهای بگویم تا مشخص شود که چرا چنین سازمانی شکل گرفته، اما خدماتش هنوز برای عموم محسوس نیست. سازمان تعلیم و تربیت کودک حدود دو سال و نیم است که شکل گرفتهاست. این شکلگیری مقارن با شرایط کرونایی کشور و دوره انتقال دولت بود. معمولاً در این دورهها کارهای طبیعی و روالهای متعارف هم با تعلل و کندی مواجه میشود، چه رسد به کارهای تأسیسی و انتقال و تجمیع مأموریتها از دستگاههای مختلف به یک دستگاه. تلاقی شکلگیری سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک با چنین شرایطی، چالشهایی را به وجود آورد که اثرات منفی آن هنوز ادامه دارد.
علاوه بر آن باید بگویم که گاهی با نهاد تأسیسی میخواهد خدمت جدیدی را ارائه بدهد که سابقه ندارد و بالطبع انتظاری هم درباره آن وجود ندارد. گاهی هم نهادی شکل میگیرد که خدمات و مراکز موجود را سازماندهی کند و ارتقا دهد. در حالت اخیر، علاوه بر شکلگیری سازمان جدید و ایجاد زیرساختهای لازم، خدمات عمومی هم نباید قطع شود. سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک با چنین وضعیت پیچیدهای رو به رو است. از یک طرف زیرساختها و مقدمات لازم برای شکلگیری سازمان جدید باید فراهم شود، مثل ساختمان، ساختار، نیروی انسانی و بودجه؛ از طرفی هم باید آییننامههایی با رویکرد جدید و تحولی را آماده میکردیم که اینها علاوه بر رجوع به تجربیات موفق و ناموفق پیشین، نیاز به کار پژوهشی دارد.
از سوی دیگر، پایگاه دادهای برای کودکستانها وجود نداشت، برای همین مراکز مجاز و غیرمجاز قابل تشخیص و تعیین نبود. به همین دلیل بخشی از وقت و انرژی سازمان، صرف ایجاد یک پایگاه داده اعم از شرایط مجوز، تعیین شهریه و تعداد نیروی انسانی معتمد همه مراکز تشکیل شد و ساماندهی مراکز مجاز در دستور کار قرار گرفت تا در مراحل بعدی خدمات در این مراکز ارائه شود. این دادهها پیشتر وجود نداشت، فقط در سازمان بهزیستی، دادههایی به صورت دستی تعیین شدهبود و در آموزش و پرورش هم به صورت غیرمتمرکز انجام میشد.
در حال حاضر در نقطهای قرار داریم که حدود ۳۲ هزار کودکستان و پیشدبستانی تطبیق داده شدهاند، یعنی صلاحیتهایشان بررسی و اطلاعاتشان ثبت شده و وارد فاز تعیین شهریه شدهاند. سعی بر این است تا نیمه آبان ماه به جمعبندی برسیم و شهریه کودکستانها ثبت و تابلوی جدیدی هم در این مراکز نصب شود. همچنین امکان جستوجو در سامانه کودکستانیاب هم انجام خواهد شد تا خانوادهها بتوانند کودکستان مجاز اطراف محل زندگیشان را به راحتی پیدا کنند.
نهایتاً امیدواریم تا پایان سال، دوره استقرار را پشت سر بگذاریم و کار خدمترسانی را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم.
به نظر شما چه تعداد کودکستان دیگر به آمار ۳۲ هزارتایی فعلی اضافه خواهد شد؟
۳۲ هزار مرکز مربوط به کودکستانهای زیرمجموعه سازمان بهزیستی و مراکز پیشدبستانی آموزش و پرورش میشود. در گام بعدی به عدد قابلتوجهی خواهیم رسید. در آموزش و پرورش بیش از ۱۰۰ هزار مدرسه وجود دارد که در حال حاضر سازمان تعلیم و تربیت کودک به اندازه یک سوم این آمار، کودکستان دارد. البته پیشبینی ما این است که مجموعه کودکستان کشور به ۵۰ هزار عدد یعنی به آماری معادل نیمی از مدارس کشور برسد که این، پیچیدگی و دشواری سازمان را نشان میدهد.
تأکیدات زیادی روی مسئله فرزندآوری میشود، اما از موضوع مهم فرزندپروری غفلت شدهاست. به طور حتم، نقش سازمان تعلیم و تربیت کودکان در این زمینه بسیار پررنگ است. چگونه این سازمان میتواند در زمینه فرزندپروری به نحو احسن فعالیتهایش را انجام دهد؟
نگاه سیاستی در کشور ما در عمل، کودک را کوچک پنداشتهاست. در حالی که باید به شش سال اول زندگی یک کودک به چشم یک سرمایه و گنج نگاه شود، اما چنین نگاهی وجود نداشتهاست. متأسفانه سیاستمداران و دولتمردان در ادوار مختلف به این نتیجه نرسیدند که اگر پیش از هفت سالگی یک کودک، روی آن سرمایهگذاری کنند و سیاستهایشان را خانوادهمحور پیش ببرند، بخش عمدهای از مشکلات کشور حل خواهد شد. همانطور که میدانیم کشور با چالش پیری جمعیت مواجه شده است و برای مقابله با آن نیز قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده را تعیین کردهاند، اما اشتباه راهبردی این است که این قانون عمدتاً روی عامل اقتصادی تأکید دارد و نهایتاً کمیت نسل را مورد توجه قرار دادهاست، یعنی همین فرزندآوری.
بنابر تحلیلهایی که انجام شدهاست ما به این نتیجه رسیدهایم که کودکستانها یکی از عوامل اثرگذار در فرزندآوری هستند. پس یعنی عوامل مؤثر در فرزندآوری صرفاً اقتصادی نیست و عوامل فرهنگی و اجتماعی نیز وجود دارد. در جامعه امروز، خانوادهها پس از فرزندآوری با دشواری مواجه میشوند، بنابراین اگر بتوانیم به نحوی شرایط والدگری را تسهیل کنیم و شرایطی را رقم بزنیم که فرزند مانع تحصیل، اشتغال یا حضور اجتماعی نباشد، قدم مهمی در این زمینه برداشتهایم. حتی در ماده ۲۲ قانون جوانی جمعیت نیز به اهمیت کودکستانها اشاره کردهاست، بنابراین دسترسی به کودکستانها باید به اندازهای باشد که بتواند به اشکال متنوعی به خانوادهها خدمات بدهد. یکی دیگر از ثمرات کودکستانها افزایش کیفیت در نسل است که گاهی از طریق خدمات تربیت کودک اتفاق میافتد. مراکزی را خواهیم داشت که مادرمحور است و اصلاً «مادر» مخاطب اصلی سازمان است تا کودک همراه یک مادر توانمند رشد کند و در این بخش اصلا «کودک» از «مادر» جدا نمیشود.
یکی از اهدافی که سازمان تعلیم و تربیت کودک به دنبال آن است، توانمند کردن پدران و مادران است تا بتوانند بهترین نوع تربیت را روی فرزندان خود داشتهباشند. بعد از آن خواهیم دید که اگر کودکان ما آمادگیهای لازم را کسب کردهباشند و از بدو تولد تا روز اول مدرسه، خدمات کافی را دریافت کردهباشند، اثر تربیتی مثبت آنها روی کیفیت آموزش و بعد، پایههای بالاتر تحصیلی آنها نمایان میشود. آن وقت شرایط زندگی و تربیتی کودکان کشور هم از نظر اقتصادی و هم از نظر آموزشی به عدالت نزدیکتر خواهد شد.
متأسفانه در کشور ما هم از کمیت و هم از کیفیت به جمعیت، بیتوجهی شدهاست. اگر فقط روی مسئله کمیت جمعیت تمرکز کنیم، سالها بعد با چالش کیفی جمعیت مواجه خواهیم شد. برای مثال، از آنجایی که به دوران اوان کودکی توجهی نشدهاست، شاهد آن هستیم که دانشآموزان زیادی در دوران ابتدایی با مشکل یادگیری مواجه هستند و حتی در این دوره مردودی اتفاق میافتد. این چالش تا سالها بعد نیز همراه آن دانشآموز خواهد بود. بنابراین باید راهکاری را مدنظر قرار دهیم که جمعیت را هم از منظر کیفی و هم از کمی ارتقا دهد. این امر به ویژه در مناطقی که کمبرخوردار هستند، تأثیر مثبت زیادی دارد، چراکه تجربه تربیتی بچهها به شدت نحیف است و به دلیل ضعف خانوادهها از منظر فرهنگی یا اقتصادی، بچهها نتوانستهاند دوره کودکی غنی داشتهباشند، بنابراین توجه به این نکته که باید اعتبارات دولتی هم در مخاطبان هدف و خانوادهها مورد توجه قرار بگیرد، مهم است.
کمتوجهی به کیفیت جمعیت، قطعاً در بودجه اختصاص داده شده به سازمان تعلیم و تربیت کودک نیز وجود داشتهاست. بنابراین فعالیتهای سازمان ممکن است با چالش مواجه شود و از طرفی خدمات تربیتی کودک برای خانوادهها، گران تمام میشود. با این اوصاف سازمان آن اثرگذاری کافی را نخواهد داشت. برای این مسئله چه باید کرد؟
بر اساس قانون برنامه و بودجه ۲۰۹ میلیارد تومان به سازمان تعلیم و تربیت کودک اختصاص یافتهاست. وقتی سهم هر کودک را در نظر بگیریم، سهمی ۲۷ تا ۲۸ هزار تومان میشود. امیدواریم با توجه ویژه دولت و نمایندگان مجلس اتفاق ویژهای بیفتد. خود این اعتبار کمککننده است، به ویژه برای خدمات نظارتی سازمان این اثر مستقیم بر کیفیت مدارس در سازماندهی محسوس و ملموس خواهد بود. بتوانیم توسعه خدمات تربیتی را در مناطق محروم توسعه بدهیم که نیاز به حمایت جدی دارند.
سیاستهای تعیینشده بر این اساس است که خدمات تربیتی کودک عمدتاً توسط بخش غیردولتی ارائه شود و بدتر اینکه تسهیلاتی برای مؤسسان در نظر گرفته نشدهاست. این یعنی به طور عمومی خانواده باید هزینهها را پرداخت کند. چه بسا عمده کودکستانهای ما، فضایی را از خودشان ندارند و ناچارند هزینه سنگینی را بابت اجاره پرداخت کنند، بنابراین به دلیل اینکه هزینه اجارهبها بالاست، رقم شهریه هم افزایش مییابد. این در حالی است که اگر تسهیلاتی به مؤسسان داده میشد و آنها میتوانستند مکانهای اختصاصی با ویژگیها و فضاهای کار با کودک داشته باشند، هزینه تمام شده خدمت کمتر میشد و همچنین روی کیفیت خدمات آموزشی نیز اثرگذار بود.
شاید برخی بگویند که در حال حاضر پولی وجود ندارد که به کمک کودکستانها بیاید. در پاسخ به این افراد باید گفت که در بسیاری از موارد اصلاً لازم نیست اعتبار جدیدی اضافه شود، بلکه کافی است اعتباراتی که از قبل تعیین شدهبود، جهتدار استفاده شود، چراکه گاهی اعتبارات چند برابری را برای دفع آسیبهای اجتماعی هزینه میکنیم که عمدتاً اثرگذاری کافی را نداشتهاست.
گفته میشود دوره پیش از دبستان ضروری است، اما الزامی نیست. یکی از دلایلی که خیلی از خانوادهها، فرزند خود را در این دوره ثبتنام نمیکنند، شهریه گران آن است. با توجه به ضروری بودن این دوره، چرا پیشدبستانی دولتی نداریم تا دانشآموزان قشر ضعیف و متوسطه جامعه هم بتوانند از آن استفاده کنند؟
در حال حاضر در کشور، بودجههایی برای امور تربیتی آموزشی اختصاص یافتهاست که مسئولان تصمیم گیرنده باید از خود بپرسند که این بودجهها تا چه میزان به هدفی که برای آن تعیین شده، اصابت میکند. برای مثال کارکنان دولت هزینهای به عنوان مهدکودک دریافت میکنند که اعتبار اختصاص دادهشده به آنها در مجموع عدد قابلتوجهی است، اما آیا توانسته کمکی به امور تربیتی آموزشی کودکان کند؟ اصلاً به طور کلی باید سؤال بپرسیم که آیا نظام به عنوان یک خانواده بزرگ بهنگام و بجا هزینه میکند؟ یا نیاز است هزینههایش را به صورت ساماندهی شده مدیریت کند؟
هزینهکرد بجا و بهنگام بسیار مهم است که باید مسئولان به آن توجه زیادی داشته باشند. اگر ظرفیت مازاد مدارس و مراکز آموزشی مناسبی در مناطق کمبرخوردار قرار داده شود، سطح آگاهی، فرهنگی و اجتماعی آن منطقه ارتقا مییابد که این نافی اعتبارات دولت نیست. اگر آیندهنگر باشیم خواهیم دید که کودک امروز، فردای جامعه است، به همین دلیل هر آنچه امروز برای کودکانمان سرمایهگذاری کنیم، اندوخته فردایمان میشود. تعبیری بود که امسال، مقام معظم رهبری آن را به کار بردند و فرمودند که وضع امروز آموزش و پرورش ما وضع آینده کشور را نشان میدهد که به میزان توجه به این دوره است؛ این جمله راهبردی در اولین سند تحول کشور در بعد انقلاب آمدهاست که دوره پیش دبستانی، فونداسیون است. هر کاری کنیم شاکله را ایجاد کردهایم، اگر شاکله ناقص باشد و آماده نشود، سالها بعد باید برای آن هزینههای سنگینی شود تا بلکه نواقص آن جبران شود.
سازمانهای مختلفی از جمله سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران به صورت جداگانه روی موضوع تربیتی و آموزشی کودکان کار میکنند. آیا قرار است این سازمانها هم زیرمجموعه سازمان تعلیم و تربیت کودک قرار بگیرند؟
مثال خوبی زدید. سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک، نگاه تنظیمگرایانه دارد و یک سازمان بالادستی است که همه را راهبری میکند، بنابراین قرار نیست تصدیگری کند. ما به طور حتم نیاز به خدمات سازمانهای مختلف و حمایتهمه دستگاهها داریم، بنابراین حضور نهادهای غیردولتی عمومی، مثل شهرداری و نهادهای فرهنگی مدارس، ادارات و مساجد را که مرکز خدمات تربیتی هستند، نفی نمیکنیم. حتی با سازمانها و نهادهای مختلف رایزنی کردهایم تا به اقتضای حوزه مربوطه خودشان به کمک ما بیایند تا هر چه زودتر به اهداف تربیتی و ارتقای کیفیت نسل دست یابیم. اصل اساسی این است که سازمان با نگاه مشارکتجویی و مشارکتپذیری پیش برود. رویکرد سازمان تعلیم و تربیت کودک، همافزایی است.
عمده خانوادهها با چالش تفریح کودک مواجه هستند، آیا سازمان تعلیم و تربیت کودک در این زمینه اقدامی انجام دادهاست؟
در اساسنامه سازمان بندهایی وجود دارد؛ در ماده ۶ یکی از تکالیفی که برعهده سازمان قرار گرفته، حمایت و ارائه تسهیلات برای مراکز سرگرمی و تربیتی کودک است. همچنین در ماده ۴ به این رویکرد سازمان اشاره شده تا خدمات تفریحی فرهنگی ایجاد شود. این جزو وظایف سازمان است، اما هنوز نتوانستهایم این کار را انجام دهیم، چراکه ابتدا سازماندهی عمومی کودکستانها را در اولویت قرار دادیم تا آن را به نتیجه برسانیم. البته بخشی از آن چیزی که به عنوان خدمات تفریحی مدنظر است در مراکز تربیتی و کودکستانها اتفاق خواهد افتاد، اما در رابطه با بخش دیگری از این خدمت، نیاز به مراکز دیگری وجود دارد که در دستور کارمان قرار میگیرد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0