نفس‌ها ناله شد در سینه آهسته آهسته  فزون‌تر گر شود این ناله‌ها فریاد مى‌گردد

گیلان نوا؛ پیغمبر اسلام(ص) و حضرت على(ع) سعى داشتند همواره جانب توده‌هاى محروم و متوسط جامعه را بگیرند و به مخالفت خواص که منافع خود را در خطر مى‌دیدند اعتنا نکنند.

امیرالمومنین علی علیه‌السلام در بخشی از نامه ۵۳ معروف به عهدنامه مالک اشتر به نکته‌ای اشاره می‌کنند که تامل پیرامون آن و عمل به آن توسط مسؤولان برای روزگار ما بسیار ضروری است. حضرت به مالک توصیه می‌کنند هر امر حکومتی‌ای که می‌خواهی انجام دهی به این نکته توجه کن که رضایت توده و اکثریت مردم را تامین کنی و از خواست عموم مردم غافل نشوی؛ «وَلْیَکُنْ أَحَبَّ الاْمُورِ إِلَیْکَ… أَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِیَّهِ».

بلافاصله حضرت به مالک هشدار می‌دهند «فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّهِ یُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّهِ، وَإِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّهِ یُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّهِ؛ خشم توده مردم خشنودى خواص (اقلیت پرتوقع) را بى‌اثر مى‌سازد اما ناخشنودى خاصان با رضایت عامه مردم بخشوده و جبران‌پذیر است». مفهوم این سخن آن است که مهم رضاى اکثریت قاطع مردم است نه اقلیتى ثروتمند و خودخواه که همواره در حاشیه حکومت‌ها زندگى مى‌کنند.

افراد یک جامعه همیشه به ۲ گروه تقسیم مى‌شوند: اقلیت ثروتمندى که معمولا اطراف زمامداران را مى‌گیرند و با چاپلوسى و تملق و اظهار اخلاص و فداکارى در فکر تامین منافع خویشند و در برابر آنها اکثریت مردم که چرخ‌هاى زندگى اجتماعى با دست و بازوى آنها در حرکت است، بیش از همه زحمت مى‌کشند و بیش از همه به کشورشان علاقه‌مندند. اگر گروه اول از حکومتى ناراضى شوند ولى گروه دوم راضى و خشنود باشند هیچ مشکلى به وجود نمى‌آید؛ مشکلات جامعه با دست توده‌هاى مردم حل مى‌شود و داد و فریاد آن اقلیت تغییرى در مسیر کارها ایجاد نمى‌کند؛ ولى اگر رضایت این گروه اقلیت به بهاى خشم توده‌هاى مردم جلب شود آن هنگام است که پایه‌هاى حکومت به لرزه درمى‌آید و به گفته شاعر:

«نفس‌ها ناله شد در سینه آهسته آهسته  فزون‌تر گر شود این ناله‌ها فریاد مى‌گردد»

چنانچه نارضایتى‌ها ادامه پیدا کند منتهى به قیام و انقلاب خواهد شد.

زندگى پیغمبر اسلام(ص) و حضرت على(ع) بهترین نمونه براى این مساله است. سعى داشتند همواره جانب توده‌هاى محروم و متوسط جامعه را بگیرند و به مخالفت خواص که منافع خود را در خطر مى‌دیدند اعتنا نکنند.

این همان چیزى است که امروز از آن به دموکراسى مردمى یا دموکراسى دینى یا مردم‌سالارى دینى یاد مى‌شود، هرچند گاهى تنها به الفاظ قناعت مى‌کنند و به واقعیات توجه ندارند و در واقع مفهومى قدیمى است که در قالب الفاظ جدید ریخته شده است.