عبرت های ۲۸ مرداد در بیانات رهبری حکیم

گیلان نوا؛ مصدق به آمریکایی‌ها اعتماد کرد، ضربه‌اش را هم خورد.

* ۲۸ مرداد تکرار نخواهد شد

«[به دنبال ۲۸ مرداد] کنار زدن روحانیت و ناامیدی مردم و آمدن آمریکا بود که دیکتاتوری سخت و سیاه دوران محمدرضا آغاز شد. امروز می‌خواهند آن کارها را بکنند. البته مردم بیدارند و امروز آن روزها نیست. امروز، روزی نیست که آمریکا بتواند مثل ۲۸ مرداد، یا انگلیس مثل دوران رضاخان عمل کند. جوانانی که در این کشور برای دفاع از اسلام آماده هستند، این خانواده‌ها، این پدر و مادرها، این زن و مرد مؤمن و آگاه و غیور، امروز ملتی را تشکیل داده‌اند که اسوه و نمونه ملت‌هاست». (دیدار اعضای ستادهای نماز جمعه، ۵/۵/۱۳۸۱)

* مصدق به آمریکایی‌ها اعتماد کرد، ضربه‌اش را هم خورد

«… هر ملتی به آمریکا اعتماد کرد ضربه خورد، حتی آن کسانی که دوست آمریکا بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدق به آمریکایی‌ها اعتماد کرد، برای اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیس‌ها نجات بدهد به آمریکایی‌ها متوسل شد. آمریکایی‌ها به جای اینکه به دکتر مصدق که به آنها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیس‌ها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتای ۲۸ مرداد را راه انداختند. حتی کسانی که با آمریکا میانه‌شان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربه‌اش را خوردند». (دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان به مناسبت روز ملی مبارزه با استکبار جهانی، ۱۲/۸/۱۳۹۲)

«۶۰ سال است از ۲۸ مرداد ۳۲ تا امروز در هر موردی که با آمریکایی‌ها مسؤولان این کشور اعتماد کردند، ضربه خوردند. یک روزی مصدق به آمریکایی‌ها اعتماد کرد، به آنها تکیه کرد، آنها را دوست خود فرض کرد، ماجرای ۲۸ مرداد پیش آمد که محل کودتا در اختیار آمریکایی‌ها قرار گرفت و عامل کودتا [که] با چمدان پر پول آمد تهران و پول قسمت کرد بین اراذل و اوباش که کودتا را راه بیندازند، آمریکایی بود. تدبیر کار را خودشان هم اعتراف کردند، اقرار کردند. بعد هم حکومت ظالمانه پهلوی را سال‌های متمادی بر این کشور مسلط کردند، ساواک تشکیل دادند، مبارزان را به زنجیر کشیدند، شکنجه کردند؛ این مال آن دوره است». (دیدار فرماندهان و جمعی از کارکنان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، مورخ ۱۹/۱۱/۱۳۹۱)

* ۲۸ مرداد، نمونه‌ای از تسلط بیگانگان بر کشور

«… من ۴ نمونه را از تاریخ نزدیک خودمان – تاریخ صد سال پیش به این طرف – به شما عرض کنم. این ۴ نمونه به ما نشان می‌دهد وقتی یک قدرت بیگانه بر دستگاه‌های سیاسی و فرهنگی یک کشور مسلط شود، بر سر آن کشور و آن ملت چه می‌آید… (یک نمونه، نمونه مشروطیت است… نمونه دوم، خود حکومت رضا‌خان است… نمونه سوم، نمونه شهریور ۱۳۲۰ است) بعد، نمونه چهارم پیش آمد. و آن مرداد سال ۱۳۳۲ هجری شمسی بود. بعد از آنکه حکومت مصدق را سرنگون کردند. البته قبلا مرحوم آیت‌الله کاشانی را با ترفندهای خودشان منزوی کردند، کنار زدند و با بی‌تدبیری‌هایی که انجام گرفت کنار گذاشتند؛ باز سر کار آمدند و وارد ایران شدند و توانستند با نفوذ خود، با ایادی خود، با فعالیت خود، کودتای ۲۸ مرداد را به وجود آورند و محمدرضا را که از ایران فرار کرده بود، به ایران برگردانند. بیست‌وپنج سال بعد از آن، حکومت دیکتاتوری سیاه پهلوی ادامه پیدا کرد. این ۴ مقطع است؛ اینها همه عبرت‌انگیز است». (اجتماع بزرگ مردم قم، ۱۴/۷/۱۳۷۹)

«… من اخیرا شنیدم که اسناد سازمان سیا درباره نقش آن سازمان در مطبوعات قبل از ۲۸ مرداد منتشر شده است. البته من خودم آن را ندیدم اما آنچه نقل کردند، بسیار جالب است. نشان می‌دهد چه روزنامه‌هایی با پول و هدایت و تغذیه سازمان سیا برای زمینه‌سازی کودتای ۲۸ مرداد در همین تهران پخش می‌شد. البته در جاهای دیگر هم نمونه‌هایش را دیده‌ایم: در شیلی دوران سالوادور آلنده، یکی از نقش‌های مهم را روزنامه‌ها داشتند؛ برای اینکه حکومت ۲ ساله آلنده را ناموفق جلوه دهند و تمام افکار را علیه او بسیج کنند و بالاخره آن بلا را بر سرش بیاورند، البته آن روز کسی اعتراف نکرد اما بعد همه فهمیدند چه کسانی بوده‌اند و آنهایی که بر سر کار آمدند، انگیزه‌های‌شان چه بود و از کجا دستور گرفته بودند و آنهایی که زمینه‌سازی کردند، چه کسانی بودند. نمی‌شود صبر کرد تا فاجعه اتفاق بیفتد، بعد آن را کشف بکنیم. امروز باید دید و با چشم باز حرکت کرد». (پرسش و پاسخ با دانشجویان در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر، مورخ ۹/۱۲/۱۳۷۹)

* سکوت روشنفکران در قضیه ۲۸ مرداد

«… بعد از ۲۸ مرداد، از لحاظ نشان دادن انگیزه‌های یک روشنفکر در مقابل یک دستگاه فاسد، سکوت عجیبی در فضای روشنفکری هست. خیلی از کسانی که در دهه ۲۰ مورد غضب دستگاه قرار گرفته بودند، در دهه ۲۰ به همکاران مطیع دستگاه تبدیل شدند؟ آل‌احمد در کتاب «خدمت و خیانت روشنفکران»، از همین روشنفکری دهه ۳۰ حرف می‌زند. آل‌احمد این کتاب را در سال ۴۳ شروع کرده که تا سال ۴۷ ادامه داشت. سال ۴۷ که آل‌احمد به مشهد آمد، ما ایشان را دیدیم. به مناسبتی صحبت از این کتاب شد، گفت: مدتی است به کاری مشغولم، بعد فهمیدیم که از سال ۴۳ مشغول این کتاب بوده است. او از ما در زمینه‌های خاصی مطالبی می‌خواست که فکر می‌کرد ما از آنها اطلاع داریم، آنجا بود که ما فهمیدیم او این کتاب را می‌نویسد. این کتاب بعد از فوتش منتشر شد. یعنی کتابی نبود که در رژیم گذشته اجازه پخش داشته باشد؛ کتاب صددرصد ممنوعی محسوب می‌شد و امکان نداشت پخش شود… در جریان مسائل عظیم کشور، روشنفکران با همین خصوصیات حضور داشتند، اما در حاشیه. در قضیه ۲۸ مرداد، هیچ مبارزه حقیقی از جانب روشنفکران صورت نگرفت. البته ۲۸ مرداد نسبت به زمان ما، خیلی قدیمی و دور از دسترس است، لیکن شدت عمل رژیم پهلوی در قضیه ۲۸ مرداد، با روشنفکرانی که احیانا به دکتر مصدق با نهضت ملی علاقه‌ای هم داشتند، کاری کرد که به کل کنار رفتند و هیچ مبارزه حقیقی از طرف مجموعه روشنفکر صورت نگرفت، در حالی که وظیفه روشنفکری ایجاب می‌کرد به نفع مردم و به نفع آینده آنها وارد میدان شوند، شعر بگویند، بنویسند، حرف بزنند و مردم را روشن کنند، اما این کارها انجام نگرفت». (جمع دانشجویان دانشگاه تهران، ۲۲/۲/۱۳۷۷)