دلیل کاهش بارش ها چیست؟
این روزها سپری کردن پاییز کمبارش و در نوع خود کمسابقه و پیشبینی زمستانی کمرمق، سبب رونق گرفتن بحثهای مفصل و البته عموما غیرمستدل در فضای مجازی در رابطه با علل بارش کمتر در کشور شده است. به واسطه گستردگی و سطح نفوذ فضای مجازی، دلایل و شواهد مختلفی در این مباحث مطرح شده است، به طوری که برخی با پرداختن به موضوع نصب دکلهای ضدتگرگ در اردبیل، موضوع کاهش نزولات آسمانی را به این امر ارتباط داده و شلیک از طریق این دکلها به ابرها را دلیل کمبارشی عنوان میکنند! این در حالی است که بیش از یک دهه از استقرار این دکلها میگذرد. اخیرا برخی اظهارنظرها بویژه از سوی شخصیتهای علمی در رابطه با تاثیر خشک شدن دریاچه ارومیه بر اقلیم منطقه مربوط، به گمانهها در رابطه با تاثیر سطح وسیع نمکی دریاچه در پراکندهسازی ابرهای بارانزا دامن زد و بارش کمتر به انعکاس از سطح دریاچه خشک شده ارومیه نسبت داده شد. ماجرا زمانی اوج گرفت که فیلمهایی از تفاوت میزان بارش برف در مرز ایران و ترکیه در فضای مجازی دست به دست و خشک شدن دریاچه ارومیه دلیلی بر این میزان تفاوت و بارش کمتر در ایران دانسته شد. شدت این گمانهها و حساسیت افکار عمومی به حدی بود که دکتر سلاجقه، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست دستور بررسی علمی موضوع را به متخصصان مربوط داد اما واقعیت این است که تمام پهنه ایران دچار بیبارشی یا کمبارشی است و این موضوع صرفا مختص منطقه خاصی از ایران نیست. برخی اما موضوع را فراتر از این عوامل به مواردی چون «هارپ» یا وجود عامل مختلکننده انسانی در اقلیم ایران نسبت دادند. در این رابطه قابل یادآوری است موفقیت در بارورسازی ابرها در بهترین حالت، در مقالات معتبر بینالمللی حداکثر تنها ۱۰ درصد گزارش شده است! یعنی با نیم قرن تلاش پژوهشی و نهایتا استفاده از مواد و روشهای گوناگون پروازی و غیرپروازی برای بارورسازی ابرها، فعلا هیچ اجماعی در ایجاد بارش موثر از این طریق وجود ندارد، عقیمسازی ابرها که جای خود دارد! اما در هر صورت پراکنده و عقیمسازی ابرها و داستانهای اقلیمی سالهاست مطرح است و گویا ارتشهای مطرح جهان بهصورت سری در حال کار روی آن هستند اما هیچ اسناد قابل دسترس مبتنی بر بررسیهای علمی در این رابطه حتی در منابع داخلی وجود ندارد. از طرفی در طبیعتشناسی و پژوهشهای مربوط، کنترل شرایط مورد آزمایش و بررسی در طبیعت آنقدر سخت است که برخلاف پژوهشهای حوزههای دیگر مثلا پزشکی، بعضا حتی تطابق ۴۰ تا ۶۰ درصدی نتایج با واقعیت را موفقیت پژوهش قلمداد میکنند.
حال فارغ از بحث تاثیر خشک شدن دریاچه ارومیه بر کمبارشی که البته نیازمند بررسیهای متقن علمی است، درباره اثر سایر عوامل مانند مداخلات در قالب هارپ، سوال اصلی این است: این چه تکنولوژی و مداخلهای میتواند باشد که مانند خطکش عمل کرده و به ابرها دقیقا در مرز ایران دستور پراکندگی و عدم بارش بدهد؟! این بخش از داستان شبیه داستان فرود و حضور موجودات فضایی فوق هوشمند در کره زمین است.
موارد پیش گفته حتی اگر واقعیت داشته باشد، بخش قابل توجهی از آنها به دلایل متعددی خارج از اراده و مدیریت ما است اما باید دید در مواردی که کاملا در اختیار و تحت مدیریت ما است چه عملکردی داریم؟
الف – میزان مصرف سالانه آب در ایران با کمی اغماض، ۹۹ میلیارد مترمکعب در سال است که ۹۰ درصد این مقدار سهم بخش کشاورزی، ۸ درصد سهم بخش شرب و ۲ درصد سهم بخش صنعت است.
ب – در این میان راندمان آب مصرفی در ایران در بخش کشاورزی حدودا ۴۰ درصد گزارش میشود، در حالی که این مقدار در کشورهای پیشرو در زمینه مدیریت منابع آبی، ۷۰ تا ۸۰ درصد است. به بیان دیگر، با افزایش راندمان مصرف آب در بخش کشاورزی میتوان از هدررفت سالانه ۳۰ میلیارد مترمکعب آب جلوگیری کرد یا به عبارت دقیقتر، تقاضای آب به این مقدار را کاهش داد. از طرفی، میزان شاخص بهرهوری آب در ایران نیز یک چهارم میانگین جهانی است که در صورت افزایش بهرهوری آب میتوانستیم(!) و میتوانیم بدون توسعه سطح کشت و تقاضای جدید از منابع آبی، تا ۴ برابر افزایش تولید و درآمد در این بخش را شاهد باشیم.
پ – ماجرا وقتی جالبتر میشود که بدانیم دورریز محصولات کشاورزی در کشور بیش از ۳۰ درصد از کل ۱۳۰ میلیون تن تولیدات محصولات کشاورزی است. این واقعیت را از چند جنبه میتوان مورد توجه قرار داد، به طوری که این دورریز با توجه به میانگین مقدار جهانی که ۱۳ درصد است، در حداقلترین حالت خود برابر با هدررفت ۶ میلیارد مترمکعب آب به صورت سالانه است. دورریزی که معادل نیاز غذایی ۱۰ تا ۱۵ میلیون نفر در سال است و در صورت توجه به حل آن، میتواند منجر به پاسخگویی به مواردی چون تقاضای رو به رشد مواد غذایی یا افزایش صادرات، بدون فشار بر منابع آبی یا تاثیرپذیری از خشکسالیهای مکرر باشد.
ت – هدررفت آب شرب در شبکه توزیع نیز چالش مهم دیگری است که باید به آن توجه شود، بهطوری که از حدود ۸ میلیارد مترمکعب آب شرب مصرفی در کشور، حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد آن بهدلیل فرسودگی شبکه توزیع هدر میرود که معادل یک تا ۵/۱ میلیارد مترمکعب آب شرب است و میتواند نیاز مصرفی ۱۵ میلیون نفر در یک سال را تامین کند.
بنابراین در یک جمعبندی کلی بهرغم تلاش مسؤولان و دلسوزان در رابطه با مدیریت منابع آبی، هنوز فاصله زیادی نسبت به شرایط بهینه وجود دارد، بهطوری که از ۹۹ میلیارد مترمکعب آب مصرفی سالانه در کشور، ۳۵ تا ۴۰ میلیارد مترمکعب دچار هدررفت است و توجه، تخصیص بودجه و استفاده از ابزارهای علمی و مدیریتی برای بهینهسازی مصرف منابع آبی را مورد تاکید جدی قرار میدهد. طبیعی است تمرکز بر این مقولات اولویت بیشتری نسبت به مسائل مربوط به کمبارشی و حواشی مربوط به آن دارد! چرا که اگر مدیریت موثری برای تامین بارش در اختیار بشر نیست اما مدیریت منابع آبی ناشی از بارشها طبعا در اختیار انسان قرار داده شده است. از این رو از جامعه علمی و رسانهای انتظار میرود با ایجاد آگاهی و نگرش در آحاد جامعه، علاوه بر کمرنگ کردن مباحث حاشیهای و غیرمستدل، زمینه را برای آمادگی مدیران و جامعه در پیگیری اصلاح رفتارهای مصرفی و مدیریتی در موارد فوقالذکر فراهم آورند. در این نوع نگرش حتی به آنهایی که علاقهمند به باور کردن مواردی چون هارپ و عقیمسازی ابرها هستند میتوان گفت: هارپ و عقیمسازی ابرها را در اینجا جستوجو کنید، نه جای دیگر!
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0