بررسی یک حادثه تلخ

آتش سوزی در مرکز ترک اعتیاد لنگرود؛ سوالات و ابهامات

 حادثه دلخراش آتش‌سوزی در مرکز ترک اعتیاد لنگرود زنگ خطری است برای همه‌ی مسوولین که عدم توجه به موارد ایمنی و استاندارد نبودن محیط‌های نگهداری افراد اعم از مجموعه‌های درمانی، خوابگاه‌های دانشجویی، مراکز شبانه‌روزی، مدارس و ... هر آن ممکن است فاجعه به‌بار آورد..

 حادثه دلخراش آتش‌سوزی در مرکز ترک اعتیاد لنگرود زنگ خطری است برای همه‌ی مسوولین که عدم توجه به موارد ایمنی و استاندارد نبودن محیط‌های نگهداری افراد اعم از مجموعه‌های درمانی، خوابگاه‌های دانشجویی، مراکز شبانه‌روزی، مدارس و … هر آن ممکن است فاجعه به‌بار آورد، طبعا حادثه هم پیشتر خبر نمی‌کند اما برای ایمنی این مراکز استانداردهایی وجود دارد که اگر به آنها توجه شود قطعا از بروز حادثه جلوگیری می‌کند و اگر بر سبیل اتفاق حادثه‌ای مانند آتش‌سوزی و … هم رخ دهد این چنین تلفات و خساراتی به‌بار نمی‌آورد.

کمپ ترک اعتیاد کلیدبر در جاده کومله لنگرود واقع است و ظاهرا این مرکز قبلا مدرسه بوده که به مسوولین خصوصی برای ایجاد مرکز ترک اعتیاد واگذار شده است!! و از بهزیستی هم مجوز داشته است.

حادثه در ساعت ۴۵/۵ صبح جمعه رخ می‌دهد زمانی که مددجویان خواب بوده‌اند و بنا به آنچه اعلام شده با شعله‌ور شدن بخاری و سرایت آتش به پرده شروع می‌شود و به دلیل خواب بودن مددجویان و عدم اقدام به موقع برای مهار آتش سراسر خوابگاه مددجویان در لهیب آتش فراگیر می‌سوزد و از همان ساعات اولیه ۳۲ نفر از هموطنان مددجوی این مرکز به کام مرگ می‌روند و ۱۶ نفر نیز مصدوم می‌شوند.

حالا سوالات زیادی در مورد این حادثه متبادر به ذهن می‌شود که کارشناسان و مسوولین بخصوص اداره کل بهزیستی باید بررسی و مورد مداقه قرار دهد.

آیا بنای این مرکز که پیش از این به عنوان مدرسه مورد استفاده بوده تناسبی با مرکز نگهداری معتادان و مددجویان داشته است؟

آیا وسایل و امکانات ایمنی از جمله کپسول‌های مناسب آتش‌نشانی در این مرکز تعبیه شده بود؟

آیا کارکنان و افراد مسوول در این مرکز آموزش لازم برای مقابله با چنین حوادثی دیده بودند؟

آیا اصولا مامور و مسوولی هنگام وقوع حادثه در محل حضور داشته است؟

آیا برای مددجویان گرفتار در آتش امکاناتی برای فرار از مهلکه پیش‌بینی شده بود، یا کلا آنها محصور در محیط و درب مقفل در واقع بی‌پناه و بی مددرسان و مظلومانه در آتش سوختند.

آیا سرپرست یا مسوول مقیمی برای نظارت و کنترل در محوطه خوابگاه حضور داشته یا درب خوابگاه بسته بوده و مسوول و ماموران همه بی‌خیال یا از محوطه دور بوده یا شاید و به احتمالی اصلا در مرکز نبوده‌اند؟

آیا برای چنین مراکزی که با تعدادی بیمار ویژه سروکار دارد و این بیماران باید روزهای متوالی در مسیر درمان باشند اصولا استفاده از بخاری نفتی و گازی مجاز است یا باید چنین مراکزی به شوفاژ مجهز باشد (برای برخی سوال است که در این مقطع هوا آن‌قدر سرد نبود که نیاز به بخاری باشد) که این نیز می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد.

به‌هر حال حادثه تلخ و تاسف‌انگیز رخ داد و جان عزیز این تعداد از هموطنان ما را گرفت و البته مسوولین رده‌های مختلف قضایی، سیاسی و اداری طی روز حادثه در محل حاضر و به بررسی و اظهارنظر پرداختند حتی وزیر کشور از کردستان به گیلان آمد و در محل با مسوولین استانی به بررسی حادثه پرداخت این برخورد و اقدامات پس از حادثه البته جای تشکر و سپاس دارد. ولی بهتر است ما علاج واقعه را قبل از وقوع بنماییم تا هر روز در کشورمان با چنین حوادث خسارت باری روبه‌رو نشویم. و در پایان باید سوال کرد: آیا مسوولین شهرستانی و استانی که در امر نظارت احتمالا دچار کوتاهی و کم توجهی شده‌اند و مسوول این کمپ که به نحوی در ایجاد این فاجعه قصور و تقصیر داشته‌اند مورد پیگرد جدی قرار می‌گیرند؟